خونه جدیدتر
درود
این آدرس رو هم برای رفع مشکل ردیف کردم: www.alishahnazi.com
لینک را کپی-پیست کنید. کلیک کار نمی کند!
اگر مشکلی بود خبر بدید.
بدرود
درود
این آدرس رو هم برای رفع مشکل ردیف کردم: www.alishahnazi.com
لینک را کپی-پیست کنید. کلیک کار نمی کند!
اگر مشکلی بود خبر بدید.
بدرود
دوستان زودتر از اونی که فکر می کردم صاحبخانه جدید پیدا شد. مشروح جریان را در منزل جدید بخوانید.
به منزل جدید من سر بزنید https://shahnazi.wordpress.com
بدرود
از ابتدا که ما در وایتارا ساکن شدیم به واسطه زمین چمن خوبی که در محله وجود دارد با همت دوست عزیزم فرامرز به همراه سایر دوستان دور هم فوتبال می زدیم البته با دروازه های کوچک.
حالا شهرداری هرنزبی یک تورنمنت یک روزه فوتبال - از نوع رسمی - با شرکت تیمهای ایران، اسپانیا، چین، کره جنوبی، پلیس هرنزبی و تیم خود شهرداری برگزار می کند و من هم قراره در تیم ایران به عنوان دفاع - البته ذخیره - حضور داشته باشم.
تورنمنت در زمین Foxglove در Mt Colah بین ساعات 10 تا 4 روز یکشنبه سوم جولای - همین هفته - برگزار می شود. برنامه هایی مثل نقاشی صورت و بازی با بادکنک هم برای بچه ها دارند. اگر فرصت دارید به دیدن بازیهای ایران بیایید و تیم را تشویق کنید حتما انرژی مثبتتان کمک تیم خواهد بود.
این هم عکس یکی از طرفداران تیفوسی(!) تیم ایران.
پی نوشت اول : بالاخره لطف بلاگفا شامل حال من هم شد. قالب بدون هماهنگی یا هشداری حذف شد. دنبال صاحبخونه مودب تری هستم.
پی نوشت دوم : سومین دوره نشست متخصصین IT ایرانی ساکن سیدنی هم روز سه شنبه پنجم جولای است. اطلاعات دقیق را اینجا ببینید.
بدرود
پیش از پرداختن به مطلبی که می خواهم در موردش صحبت کنم ذکر دو نکته را لازم می دانم:
یکی اینکه مثل همه مطالب این وبلاگ این کوتاه سخن نیز نظر، تجربه و مشاهده شخصی منه و اصلا هم اصراری به تعمیمش ندارم - گاهی این تاکید رو لازم می بینم.
دوم اینکه مخاطب این نوشته بیشتر کسانی هستند که بین دوست و آشنا فرق قائل هستند و برای هرکدامشان به فراخور حال وقت می گذارند و برایشان دوست و دوستی ها اهمیت دارد.
یکی از مواردی که بعد از مهاجرت معمولا دچار نقصان می شود روابط دوستی افراد است. هر کس برای خودش در طول این بیست یا سی و چند سال دوستانی داشته که روابطش با ایشان پرورش پیدا کرده و به احتمال زیاد به بلوغ خود رسیده است. به قول معروف درخت دوستی به بار نشسته و میوه داده است.
مهاجرت موجب جدا افتادن شخص از دوستانی می شود که شادیها و احیانا غمهایش را با آنها به اشتراک می گذاشته است. بنابراین دوست هم به مجموعه نیازهای وی در زندگی جدید افزوده می شود.
در محیط - کشور - جدید معمولا افراد دو رویکرد را دنبال می کنند یک دسته خلا روزهای ابتدایی را زیاد تاب نمی آورند و بلافاصله با کسانی که مشکل مشترک دارند رابطه دوستی برقرار می کنند. این مشکل مشترک معمولا نداشتن شغل، ضعف در زبان و خلاصه مشکلات سال(های) اول است. خُب این اتفاق در نگاه اول نه تنها مشکل ندارد بلکه مزیتی هم برای فرد محسوب می شود به شرطی که طرفین این اتفاق به دنبال تعویض بهانه های دوستی شان باشند وگرنه این دوستی محکوم به شکست است و گاهی این شکست دردناک و دارای تبعات منفی است.
دسته دوم سخت گیرند و از ابتدا به دنبال ریشه ها و علاقه های مشترک می گردند. کار این گروه سخت تر است ولی نتیجه شان در عین حالی که دیر و سخت به دست آمده، ارزشمند است.
در این میان افرادی که همکلاس مدرسه و یا دانشگاه، بچه محل، همشهری و یا همکارشان را نزدیک خود می بینند خوشبخت ترند چون درصد موفقیتشان چه در دسته اول باشند و چه در دسته دوم بالاتر می رود.
خانواده های بچه دار کار بسیار سخت تری دارند چون قبل از خودشان باید برای فرزند(ان)شان دوست پیدا کنند. خانواده های زیادی را می بینید که به واسطه مشکل بودن این فرآیند به قدم اول یعنی دوستی و علاقه مشترک بچه ها رضایت داده اند . واقع مطلب هم این است که لااقل در استرالیا و در این برهه از زمان که ما هستیم انتخابهای زیادی وجود ندارد.
خلاصه دوستانی که راهی سفر هستند اگر لابلای برنامه ریزی هایشان به این موضوع هم نیم نگاهی داشته باشند جای دوری نمی رود.
بدرود
جریان اسید پاشی به صورت آمنه بهرامی را احتمالا شنیده اید و اخبار مربوط به اجرای قصاص عامل این اقدام غیر انسانی را دنبال کرده اید، شاید هم نه. خلاصه ماجرا اینه که بعد از 6 سال قرار شده بود عامل ماجرا با روش چکاندن اسید در چشم از هر دو چشم نابینا شود که البته فعلا اجرای حکم به تعویق افتاده است.
من به خود ماجرا نمی پردازم چون از یک سو نیاز به اطلاعات حقوقی دارد و از سوی دیگر نمی توانم لحظه ای خودم را در موقعیت موضوع قرار دهم. در این میان سایت رادیو فردا - که البته در داخل ایران به احتمال زیاد در دسترس نیست - یک نظرسنجی برگزار کرد که نتیجه آن برای من جالب، عجیب - نمی دونم چه صفتی را به کار ببرم - بود. سئوال همچین چیزی بود : "آیا اجرای قصاص برای اسیدپاش عادلانه است؟ بلی/خیر".
نتیجه نهایی نظرسنجی اکنون از دسترس خارج است اما تقریبا تا آخرین لحظات از بین 6400 نفر شرکت کننده 46 درصد این قصاص را عادلانه دانسته بودند. رادیو فردا نظرسنجی خود را علمی نمی داند و من هم مطمئن نیستم که نظردهنده کیلویی هم در آن شرکت کرده است یا نه؟
خیلی دوست داشتم این نظرسنجی کنار نظرسنجی دیگری با این سئوال قرار می گرفت که "آیا اجرای قصاص برای شهلا جاهد - متهم به قتل همسر ناصر محمدخانی - عادلانه است یا خیر؟"
راستی نظر شما چیه؟
پی نوشت اول - این مصاحبه رادیو فردا با خانم بهرامی است البته قبل از تصمیم تعلیق اجرای حکم.
پی نوشت دوم - این هم نوشته زیبای آرمان امیری عزیز در این مورد.
بدرود
درود
اگر اینترنت با سرعت مناسب در دسترس دارید و اهل رادیو گوش کردن هستید، نرم افزار All-Radio خیلی به دردتون خواهد خورد. این نرم افزار روسی و دانلود آن رایگان است.
مزیت آن نسبت به پخش کننده های قدرتمندی مثل VLC و iTunes و ... این است که رادیوهای زیادی روی آن معرفی و به تفکیک کشور - زبان - دسته بندی شده اند. ضمن اینکه شما می توانید رادیوهای مورد علاقه تان را افزوده و گوش کنید ضمنا با شرایطی این رادیوها را به لیست استاندارد نرم افزار هم بیافزایید. برای این کار آدرس stream رادیو مورد نظرتان را باید داشته باشید.
مثلا رادیو 2GB استرالیا : http://68.169.38.82:8000
یا رادیو Mix 106.5 سیدنی - تو مایه های رادیو پیام تهران :
http://player.arn.com.au/alternate/mix1065.pls
در این نرم افزار همه مطالب فوق در مورد تلویزیونها هم صدق می کند و شما می توانید تلویزیونهای زیادی را با کمک این نرم افزار تماشا کنید.
به دوستان راهی استرالیا توصیه می کنم رادیوهای استرالیایی رو زیاد گوش بدهند.
پی نوشت : این نرم افزار رو تازه نصب کرده بودم و داشتم اخبار ABC رو گوش می کردم. پلیس فدرال استرالیا مسبب فاجعه دسامبر گذشته - غرق شدن 50 نفر در کریسمس آیلند - رو در اندونزی دستگیر و به استرالیا منتقل کرده بود تا در دادگاه مورد محاکمه قرار بده. به قول معروف این خبر داغشون بود و در خلاصه اول و مشروح و خلاصه آخر و بخشهای مختلف خبری هی تکرارش می کردند.
خوب که چی ؟ اشکالش چیه ؟ طرف ایرانیه و اسمش هم علی ؟!! هی هم این ایرانی - استرالیایی بودن رو تکرار می کرد، هم وطنه داریم؟!!
بدرود
درود
وقتی بیرون از ایران باشی و علاقمند به دنبال کردن اخبار ایران، زیاد پیش می آد که برای پیدا کردن یک خبر کامل آواره این سایت و اون سایت بشی. بحث اخبار سیاسی و سانسور و این حرفا نیستا، بحث خبرهای ساده و بی حاشیه ای مثل اخبار ورزشی و امثالهم است.
یه نمونه جالبش رو با هم ببینیم. تیم تکواندوی مردان ایران برای اولین بار در کشور کره جنوبی - مهد تکواندوی جهان - به مقام قهرمانی رسیده است. خبر بسیار خوبی است و خیلی جای کار دارد. حالا یه نگاهی به انعکاس آن در خبرگزاری های ایران بیاندازیم :
هر چهار سایت/خبرگزاری یک خبر ناقص و ناگویا را از یک منبع یا از روی هم کپی کرده اند. خبر را که می خوانید به زور متوجه می شوید که کرمی - حالا یه کرمی که احتمالا اسم کوچکش ممکن است یوسف باشد - یه مدال طلا گرفته و با مدالهای نامعلوم دیگری که دیگران ناشناس گرفته اند باعث شده اند که ایران قهرمان شود. یعنی آبدارچی را مسئول می کردند از روی زیر نویس شبکه خبر تایپ کند بهتر از این می شد.
من خبرنگار نیستم از خبرنگاری سر هم در نمی آورم ولی به عنوان یه کسی که روی سایت این اساتید کلیک می کند حق دارم که یه خبر درست و کامل بخونم. یه چیزی مثل اینکه ایسنا کار کرده.
این کلمه خبرگزاری رو هم تو این سالهای اخیر دستمالی و خرابش کردند رفت. قطر یه کشور 1.4 میلیونی الجزیره رو راه انداخته رو دست بی بی سی و سی ان ان. اون وقت ما هم همش دنبال اینیم که یه هل دیگه بدیم یک میلیون امضا جمع کنیم که ...
بدرود
درود
تو این مدتی که استرالیا زندگی می کنم برداشتم اینه که ایرانیهای کوئینزلند یا بهتره بگم بریزبن فعالیتهای فرهنگی جدی تر و یا شاید نتیجه گراتری دارند. توی این پست می خوام یکی از این نتیجه ها یعنی مجله رادیویی همراه رو معرفی کنم و کمی در موردش صحبت کنم. البته قبلا اینجا معرفی شده است اما من می خوام رویکرد تحسینی/انتقادی به موضوع داشته باشم.
این برنامه که بخش فارسی رادیو 4eb محسوب می شه هفته ای یک ساعت برنامه دارد. جوانان ایرانی بریزبن نامی است که به عنوان تهیه و اجرا کننده مطرح می شه و برنامه رو به شنوندگان تقدیم می کنند.
مطابق معمول نظراتم رو در بندهای زیر آورده ام:
1 - تا امروز 51 برنامه ساخته شده که نشان می دهد عوامل این مجله رادیویی همت بالایی داشته اند و این کارشان قابل تقدیر است.
2 - این مجله رادیویی بخشهای متنوعی دارد که شنیدن آن را به دوستانی که در استرالیا و خصوصا بریزبن زندگی می کنند، توصیه می کنم. برنامه هایشان اینجاست.
3 - صفحه فیسبوک هم دارند که می توانید آنها را دوست بدارید - لایک کنید - باهاشون در تماس باشید و برنامه هاشون رو بشنوید.
4 - این رادیو به زبانهای دیگر هم برنامه دارد که لیست آنها در این صفحه قابل مشاهده است.
و اما انتقاد و پیشنهاد :
* این قسمت رو برای این اضافه کردم که قبلا به صورت خصوصی بهشون ایمیل زدم و بعضی از این موارد رو گفتم و دوستان هم با روی باز شنیدند. اینجا هم بخشی از اونا رو می آرم برای تکمیل مطلبم.
1 - لینک بخش فارسی رادیو 4eb تقریبا به ناکجا آباد می رود. همین چهار قلم اطلاع ساده بالا رو هیچ کجا - حتی در صفحه فیسبوکشان - نمی تونید ببینید. خیلی خیلی ساده می شه لااقل اون لینک رو به یک صفحه متنی ساده هدایت کرد. لینک سایر زبانها آبرومندانه تر است.
2 - عوامل برنامه جوانان علاقمند در حدود سنی من و جوانتر هستند و شور و نشاطشان برنامه را جوان پسند می کنه ولی گاهی یادشون می ره که به قول رادیویی ها میکروفون بازه و رو ایر هستند.
3 - این رادیو می تونه با همراهی بیشتر شنوندگانش به رسانه خوب و قابل اتکایی تبدیل بشه. از انتفاعی یا داوطلبانه بودن کار خبری ندارم اما کافی است همین انرژی ای که دوستان الان می گذارند رو بهتر هدایتش کنند. همین یه ساعت رو می شه محبوب و محبوب ترش کرد.
برای این دوستان نادیده آرزوی موفقیت می کنم و منتظر شنیدن برنامه های بهتری ازشون هستم.
بدرود
درود
اتفاق :
نوه ملکه انگلیس - ویلیام - با دختری به نام کیت میدلتون ازدواج کرده است. مراسم ازدواجشان همچون هر خانواده سلطنتی باشکوه انجام شد و میلیونها بیننده آن را مستقیم دیدند و ازمدتها قبل موضوع بحث مردم در فضاهای آنلاین و غیره بود.
جاذبه های ماجرا :
1 - ویلیام پسر پرنسس دایانا است که بسیار مجبوب بود و کشته شدن در سانحه رانندگی دلخراش/مشکوک بود.
2 - ویلیام تلاش دارد خود را مردمی و خاکی نشان بدهد.
3 - بالاخره طرف نوه ملکه انگلیسه دیگه ...
بازتاب در بخشی از وبلاگستان فارسی :
1 - کنار هم گذاشتن تصاویر باشکوه عروسی با تصاویر پلشتی های فقر در ایران و ...
2 - مسخره خواندن عملکرد بی بی سی در پوشش ماجرا
3 - سطح پایین دانستن ملتی که تماشاگر و هیجان زده مراسم بودند.
نظر من :
آقا جان من چرا از دیدگاه شادمانی ای که به بعضی از مردم تزریق می شود به ماجرا نگاه نمی کنید. اونی که پاشده رفته اونجا تماشاچی باشد شاید واسه این که بعدا به همه بگه من تو عروسی ویلیام بودم دلیلی جز شادمانی نداره. حالا چند تا از همین منتقدین مراسم و حواشی اون را کاملا شخم نزدند بماند ...
یکی نیست به من بگه تو چرا حرص می خوری. اگه کسی بگه می گم نگران تمام شدن عصاهای قورت دادنی در فضای روشن فکری وبلاگستانم.
اینم الان دیدم : http://freelanceronline.blogspot.com/2011/04/blog-post_30.html از همایون خیری.
بدرود
قبل نوشت اول : وقتی وبلاگ داشته باشی و ذوق نوشتن ( نه لزوما هنرش رو ) و به هر دلیل موجه یا غیر موجه ننویسی، حرفات مثل بغض تلنبار می شن و وقتی می شینی یه چیزی بنویسی یهو بغضه می ترکه و معمولا چیز به درد بخوری از توش در نمی آد.
قبل نوشت دوم : از زمانی که کاربری وبلاگ رو به اطلاعات مهاجرت تغییر دادم سعی کردم بیشتر اطلاعاتی در مورد استرالیا به خوانندگان ارایه بدم. چند باری هم که غیر از این نوشتم به نظرم خریدار چندانی نداشت، انگار کسی برای خواندن مطلب غیر مهاجرتی اینجا نمی آد. داشتم فکر می کردم کاربری وبلاگ ( انگار زمین بایره!) رو عامتر کنم و واسه دل خودم بنویسم یا برم یه جای دیگه و شروع کنم به نوشتن از اول.
قبل نوشت سوم : از اینجا به بعد مطلب رو یه بار نوشتم به لطف بلاگفای دوست داشتنی(!) پرید، دوباره دارم می نویسم.
قبل نوشت چهارم : بچه دارشدن علاوه بر مسئولیتها، شیرینی ها و دشواریهایی که داره پر است از تجربه های ناب. تجربه رشد و نموی یک انسان از نظر جسمی و روحی.
قبل نوشت آخر : این آقا سورن ماست در cockatoo island با ژست مهندس خسته.
چند نکته مفید قبل و بعد از تولد فرزند:
1 - اگر مایلید صندلی بچه توسط مراکز معتبر از دید RTA ( طبیعتا در NSW ) نصب بشه و گواهی نصب استاندارد رو دریافت کنید می تونید از لینک زیر مرکز مناسب رو پیدا کنید. این گواهی در صورت لزوم می تونه برای اثبات نصب صحیح به پلیس ارایه بشه.
http://www.mobilityengineering.com.au/fitting.pdf
2 - توصیه می شود که والدین و کسان دیگری که در تماس مداوم با بچه تازه متولد هستند بلافاصله نسبت به تزریق واکسن whooping cough - سیاه سرفه - اقدام نمایند. این کار در مراکز پزشکی با کارت مدیکر قابل انجام است.
3 - فرزند ایرانی تولد یافته در استرالیا می تواند تابعیت دوگانه داشته باشه. یکی از موارد موجود در بسته ای که زمان ترخیص از بیمارستان به شما تحویل می شود درخواست گواهی تولد (Birth Certificate) است. این فرم به گونه ای طراحی شده که بتوان یک گواهی تولد رسمی - برای استفاده در کارهای اداری - و به تعداد دلخواه گواهی تولد فانتزی - برای استفاده های تزئینی - درخواست نمود. اما با توجه به اینکه سفارت ایران برای صدور شناسنامه به اصل گواهی تولد نیاز دارد بنابراین لازم است که زمان درخواست، حداقل دو گواهی تولد رسمی درخواست نمایید.
4 - بعد از دوهفته کاری گواهی تولد که به دست شما رسید می توانید برای شناسنامه و پاسپورت ایرانی و پاسپورت استرالیایی از طریق پست اقدام نمایید. برای شناسنامه ایرانی اینجا، برای پاسپورت ایرانی اینجا و برای پاسپورت استرالیایی اینجا را ببینید. ( من برای شناسنامه و پاسپورت ایرانی حضوری اقدام کردم )
5 - می توانید روی سایتهای medicare و centre link و یا پرتال دولت استرالیا - با دسترسی به هر دو با single sign on - ثبت نام کنید تا بتوانید برای Baby bonus یا Paid parental leave و سایر امکانات دولتی به صورت اینترنتی اقدام کنید.
بعد نوشت : برای پاسپورت ایرانی و استرالیایی نیاز به عکس خواهید داشت و گرفتن عکس از نوزاد آن هم در آتلیه کار دشواری است. اگر دوربین دیجیتال خوب دارید، خودتان عکس بگیرید و با مراجعه به office works از ماشینهای کداک آنها استفاده کنید. این ماشینها به شما امکان می دهند از یک عکس معمولی یک عکس پاسپورتی استاندارد بسازید.
بدرود