دوستی ها در فرآیند مهاجرت
پیش از پرداختن به مطلبی که می خواهم در موردش صحبت کنم ذکر دو نکته را لازم می دانم:
یکی اینکه مثل همه مطالب این وبلاگ این کوتاه سخن نیز نظر، تجربه و مشاهده شخصی منه و اصلا هم اصراری به تعمیمش ندارم - گاهی این تاکید رو لازم می بینم.
دوم اینکه مخاطب این نوشته بیشتر کسانی هستند که بین دوست و آشنا فرق قائل هستند و برای هرکدامشان به فراخور حال وقت می گذارند و برایشان دوست و دوستی ها اهمیت دارد.
یکی از مواردی که بعد از مهاجرت معمولا دچار نقصان می شود روابط دوستی افراد است. هر کس برای خودش در طول این بیست یا سی و چند سال دوستانی داشته که روابطش با ایشان پرورش پیدا کرده و به احتمال زیاد به بلوغ خود رسیده است. به قول معروف درخت دوستی به بار نشسته و میوه داده است.
مهاجرت موجب جدا افتادن شخص از دوستانی می شود که شادیها و احیانا غمهایش را با آنها به اشتراک می گذاشته است. بنابراین دوست هم به مجموعه نیازهای وی در زندگی جدید افزوده می شود.
در محیط - کشور - جدید معمولا افراد دو رویکرد را دنبال می کنند یک دسته خلا روزهای ابتدایی را زیاد تاب نمی آورند و بلافاصله با کسانی که مشکل مشترک دارند رابطه دوستی برقرار می کنند. این مشکل مشترک معمولا نداشتن شغل، ضعف در زبان و خلاصه مشکلات سال(های) اول است. خُب این اتفاق در نگاه اول نه تنها مشکل ندارد بلکه مزیتی هم برای فرد محسوب می شود به شرطی که طرفین این اتفاق به دنبال تعویض بهانه های دوستی شان باشند وگرنه این دوستی محکوم به شکست است و گاهی این شکست دردناک و دارای تبعات منفی است.
دسته دوم سخت گیرند و از ابتدا به دنبال ریشه ها و علاقه های مشترک می گردند. کار این گروه سخت تر است ولی نتیجه شان در عین حالی که دیر و سخت به دست آمده، ارزشمند است.
در این میان افرادی که همکلاس مدرسه و یا دانشگاه، بچه محل، همشهری و یا همکارشان را نزدیک خود می بینند خوشبخت ترند چون درصد موفقیتشان چه در دسته اول باشند و چه در دسته دوم بالاتر می رود.
خانواده های بچه دار کار بسیار سخت تری دارند چون قبل از خودشان باید برای فرزند(ان)شان دوست پیدا کنند. خانواده های زیادی را می بینید که به واسطه مشکل بودن این فرآیند به قدم اول یعنی دوستی و علاقه مشترک بچه ها رضایت داده اند . واقع مطلب هم این است که لااقل در استرالیا و در این برهه از زمان که ما هستیم انتخابهای زیادی وجود ندارد.
خلاصه دوستانی که راهی سفر هستند اگر لابلای برنامه ریزی هایشان به این موضوع هم نیم نگاهی داشته باشند جای دوری نمی رود.
بدرود