درود

قبلا هم گفته بودم نوشتن فقط در مورد استرالیا و مهاجرت لااقل برای من سخته. یعنی حقیقتش اینه که بعد از فراز و فرودهای اولیه - نه اینکه چیزی برای نوشتن نباشه - کمتر موضوع جذابی برای نوشتن پیدا می شه. دوستان جدیدتری به استرالیا می آیند و نگاه تازه تری به موضوع مهاجرت می کنند و کم کم من نوعی هم دچار روزمرگیها یا برنامه های دیگری می شویم که شاید جای گفتنش یا حوصله و وقت گفتنش در وبلاگ نباشد.

این مقدمه رو گفتم که نتیجه بگیرم از این بعد به موضوعات دیگری هم خواهم پرداخت که گاهی از استرالیا و مهاجرت دورند اما احتمالا تجارب یا دیدگاههایی است که در استرالیا به دست آورده ام. البته ممکن بود با زندگی در ایران هم به همین نتیجه برسم.

یکی از مواردی که این سر دنیا می بینیم، استفاده های جالب و با مسمایی است که از اینترنت و ابزار وب 2 می شه. از دولت الکترونیکی و تجارت الکترونیکی گرفته تا قرار دادن توییت برای رویدادها و هزار APPLICATION جورواجور که ( خصوصا) برای آیفونها تولید می شوندو ... خلاصه علاوه بر تولید کلی محتوای علمی و قابل ارجاع گره هایی از زندگی روزمره مردم گشوده می شه. 

اما در فضای وب فارسی چه می گذرد؟ اگر هنوز مثل من اخبار و سایتهای فارسی رو دنبال می کنید، این بخش باید برایتان آشنا باشه وگرنه که حتما سعادتمند شدید و مطالب درخور مطالعه می کنید. شاید 90 درصد چیزایی که تو این فضا دیده می شوند عبارتند از:

1 - در موارد علمی : ترجمه نادقیق از یک مقاله یا خبر نه چندان جدی که نابجا و با تیترهای ناصحیح در یک سایت یا وبلاگ می آید.

2 - در موارد سیاسی : ( که این روزها بیشترین موارد را به خود اختصاص می دهد ) یک خبر یا تحلیل اگر جالب باشد از در و دیوار به شما حمله می کند، در گودر از قول منبع اصلی و دهها وبلاگ و سایت کپی کار دیگر که بارها و بارها SHARE می شوند. خوب تا اینجا خوب است، اما کاش همینجا کار تمام می شد؛ محتوا در یک ایمیل کپی می شود و شما آن را حداقل 10 بار از طرف 10 آدم مختلف که حداقل 5 نفر آنها را نمی شناسید دریافت می کنید؛ در فیسبوک ( که خوشبختانه بیشتر از یکساله تو ترکش هستم ) حداقل 10 بار دیگر SHARE  می شود؛ در بالاترین با تیترهای مضحک به اشتراک گذاشته می شود و ...

3 - در موارد متفرقه : ایمیلهایی محتوی عکسهایی با عنوانهای ناصحیح، مطالب طنزی که به اشتباه جدی گرفته شده اند و شایعاتی که با خواندن یکبار آن و با داشتن IQ متوسط می توان از کذب بودنش مطمئن شد را از حداقل 5 نفر در پریودهای 1 تا 2 ماه دریافت می کنید ( مثال بارزش خلیج فارسی و سایتی که دارد رای گیری می کند ) هر بار با تیتری جدید و بی ربط تر از بار قبلی و اصرار که اگر اینو به دوستانت بفرستی سر هفته حوشبخت می شی و از این حرفا. انگار که همه ما به نسیان دوره ای مبتلا شده ایم و به طور نا محسوس در مسابقه ارسال ایمیل شرکت کرده ایم. 

به اینها بیافزایید، دوستان عزیزتر از جانی که فرومها و گروههای تخصصی را با Chat room اشتباه می گیرند و یا از توییتر و فرندفید و ... استفاده های نابجا دارند و یا همه را از دریچه فیسبوک می شناسند و زندگی اجتماعی شان را با زندگی مجازی در فیسبوک عوض کرده اند. نمی دانم هنوز عادت بیمارگونه ارسال جوک از طریق SMS به صورت فله ای در ایران رواج دارد یا خیر ولی به گمانم همه اینها شبیه هم هستند فقط ابزارها پیشرفته تر شده اند ولی در نوع استفاده ما تغییری حاصل نشده است. 

حتما بسیاری از این موارد کاملا شخصی است ولی تصدیق می کنید که در خیلی از این موارد آزادی شخصی ما موجب سلب آسایش دیگرانی می شود که احتمالا برای وقت خود برنامه ریزیهای بهتری دارند و نمی توانند از دنیای مجازی هم بیرون بروند. خوب پس سهم تولیدی ما کجاست. تولید محتوای ما به زبان مادریمان چقدر است و تا چه میزان این محتوا نوآورانه و بدون تکرار و کپی است.

قصد ندارم نتیجه خاصی بگیرم، این موضوع رو با شما دوستان در میان گذاشتم چون مدتها بود بهش فکر می کردم، گفتم شاید شما نظری بدهید و خانواده ای را از نگرانی خارج سازید.

بدرود