پاسخ به دو سئوال
این پست رو در پاسخ به سئوالهای غیرمستقیم دامون نوشتم. امیدوارم بتونم منظورم رو برسونم.
گرچه دامون نظرات خودش رو در این مورد گفته و نظرات مشترکی بینمون هست اما من هم از موضوع خوشم اومد و دوست داشتم نظرم رو راجع بهش بنویسم.
قبل از سئوالها بهتره نظر خودم رو در مورد ملیت بگم تا دوستانی که اینجا رو می خونند زاویه دید من رو بدونند. از نظر من ملیت کلا موضوع قابل تفاخری نیست. یعنی بیش از اینکه مهم باشه که من ایرانی، هندی، چینی یا استرالیایی هستم مهم اینه که من چه جور آدمی هستم.دلیلم هم اینه که ملیت من چیزیه که من در تعیین اون هیچ نقشی نداشتم. اجداد من در ایران زندگی می کردند و طبیعتا من هم در ایران و یا از پدر و مادری ایرانی به دنیا اومدم. اما حالا که اهل یه جایی از این کره زمین هستم دلیلی برای پنهان کردنش نمی بینم. حالا میرم سر سئوال:
از تجربیاتتون در مورد طرز فکر بقیه ملیت ها نسبت به ایران بگید.در مورد ایران چی میگید به دوستان خارجیتون ؟
در این زمینه من چهار دسته آدم رو باهاشون برخود داشتم:
الف - کسانی که اصلا نمی دونند ایران کجاست! در مقابل این افراد من فقط توضیح می دم که ایران یه کشور بزرگ و قدیمی در خاورمیانه است و با عراق و افغانستان فرق داره. این دسته افراد رو من بیشتر در استرالیا دیدم. تو اروپا - لااقل جاهایی رو که من رفتم - کمتر کسی پیدا می شه که ندونه ایران کجاس، محصولاتش چیه و یه ایرانی ممکنه چه جور آدمی باشه.
ب - کسانی که دیدشون کاملا غلطه و گاهی هم قصد شیطنت و تمسخر دارند. این افراد معمولا اتفاقاتی که طالبان در افغانستان موجب می شدند و می شوند رو پای ایران می نویسند و فکر می کنند هر روز در ایران بساط سنگسار پهنه و خلاصه حال و هوای "بدون دخترم هرگز" جریان داره. در مقابل اینگونه افراد من سعی می کنم در حد بضاعتم از مقابله به مثل استفاده کنم. اونها رو به حماقتهای جاری در کشور خودشون اشاره میدهم. گرچه ممکنه بعضی از حرفاشون منطبق بر واقعیت باشه اما چون با استفاده از اونها سعی می کنند بساط تمسخرشون رو تکمیل تر کنند از این رو ناچارم جوابشون رو بدم.
پ - کسانی که دیدشون از ایران منحصر به دوستی ایرانیه که همسایه یا همکلاس یا همکارشون بوده یا هست. در این موارد سعی می کنم دید اون فرد رو نسبت به دوستش تغییر ندهم مگر اینکه پای یه خالی بندی بزرگ در میون باشه. چون ذهنیت فرد نسبت به ایران که معمولا هم مثبته، ترکیبی و پیچیده است. مثلا حدود یک ماه پیش جایی ماموریت بودم، شخصی که قرار بود با هم کار کنیم می گفت یه دوست ایرانی هم اونجا کار می کنه که هر وقت ما بش می گیم ایران با ناراحتی میگه نخیر من اهل پرشیا هستم ؟! به نظرم خیلی با مزه (شما بخونید مسخره) می اومد ولی بهش گفتم لابد همکار شما خیلی اهل مطالعات تاریخیه و واسه همین اسم تاریخی ایران رو دوست داره.
ت - کسانی که به هر دلیلی مثل سفری به ایران یا علاقمندی به تاریخ/اخبار/تحولات تاریخی با ایران و تحولات اون آشنا هستند و معمولا مجموعه سئوالاتی در مورد اوضاع سیاسی/اجتماعی ایران دارند. با اینها بهتر و قشنگتر از سه دسته فوق می شه حرف زد. باز هم در حد بضاعتم سعی می کنم نظرات خودم را تحت عنوان نظرات خودم و نه لزوما واقعیت جاری با این افراد به اشتراک بگذارم. اینکه می گم در حد بضاعت چون به نظر من توصیف شرایط سیاسی/اجتماعی یک جامعه نیاز به استفاده از صفتهای کاملا دقیق داره که معنی رو به صورت جامع و مانع برسونه و این کار لااقل برای من کار آسونی نیست.
من تی شرت با عکس کوروش کبیر می پوشم، گردنبند فرورهر هم دارم ولی این موضوع رو کاملا شخصی می دونم. معمولا سعی نمی کنم در جمعهایی که خارجیها حضور دارند لِکچر ایرانشناسی بدهم مگر اینکه موردش پیش بیاد. بیشتر سعی می کنم پاسخگوی سئوال باشم. درست نمی دونم دیگران رو متقاعد کنم که ما ایرانیها موقعیه که متمدن بودیم شما وحشی بودید و از این حرفا. به شدت طرفدار واقعیت هستم و ملاک رو حال جوامع می دونم. اگر فرد علاقمندی نشون بده ممکنه بحث رو ادامه بدم که اون وقت نیاز به مواد کمک آموزشی مثل فیلمهای خوبی که دامون معرفی کرده می شه. در کل می شه بگی مبلغ خوبی نیستم.
پی نوشت : می گم من تو این کشور خارجی هستم و اونا داخلی! ولی این عنوان خارجی از دهنم نمی افته.
شما هم نظرتون رو بگید.
بدرود
